محمود بت شکنیا بت فروش
در تاريخ نوشته مى شود: به تحقيق پيوسته كه وقتى كه سلطان محمود غزنوى مى خواست كه سومنات بت بزرگ معبد سومنات هند را بشكند. جمعى از براهمه به عرض مقربان درگاه رسانيدند كه اگر پادشاه اين بت را نشكند و بگذارد، ما چندين زر به خزانه عامره و اصل مى سازيم ، اركان دولت اين معنى را به سمع سلطان رسانيدند كه از شكستن آن سنگ رستم بت پرستى از اين ديار دور نخواهد شد، سلطان فرمود آنچه مى گويند راست است و مقرون به صواب ، اما اگر اين كار را بكنم مرا محمود بت فروش خواهند گفت و اگر بشكنم محمود بت شکن . خوشتر آنكه در دنيا و آخرت مرا محمودبت شکن خوانند... وقتى سومنات را بشكستند درون شكم آن مجوف ساخته بودند آنمقدار جواهر نفيسه و لعالى شاهوار بيرون آمد كه مساوى آنچه بر همنان مى دادند بود.
نظرات شما عزیزان: